مقام معظم رهبری
یک داستان جالب از مقام معظم رهبری(دام برکاته)


برو این قلیان را چاق کن و بیاور!

--------------------------------------------

نوکرى دنبال سرش بود و پوستینى قیمتى روى دوشش مى‏انداخت و لباسهاى فاخرى مى‏پوشید؛ چون از خانواده اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‏التجار بوده یا از خانواده ملک‏التجار بودند. ایشان طلبه و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى - که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله اهل معنا و اهل دل بوده است و حتى بزرگان مى‏رفتند در محضر ایشان مى‏نشستند و استفاده می‌کردند - راهنمایى شد. روز اولى که مرحوم حاج میرزا جواد آقا با آن هیئت یک طلبه اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلى همدانى مى‏رود، وقتى که مى‏خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلى همدانى از آن‏جا صدا مى‏زند که همان‏جا - یعنى همان دم در روى کفشها - بنشین؛ حاج میرزا جواد آقا هم همان‏جا مى‏نشیند! البته به او برمى‏خورد و احساس اهانت می‌کند؛ اما خود این و تحمل این تربیت و ریاضت الهى، او را پیش مى‏برد. جلسات درس را ادامه مى‏دهد. استاد را - آن‏چنان که حق آن استاد بوده - گرامى مى‏دارد و به مجلس درس او مى‏رود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، هنگامى که درس تمام مى‏شود، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى به حاج میرزا جواد آقا رو می‌کند و مى‏گوید: برو این قلیان را براى من چاق کن و بیاور! بلند مى‏شود، قلیان را بیرون مى‏برد؛ اما چه‏طور چنین کارى بکند؟! اعیانى، اعیان‏زاده، جلوى جمعیت، با آن لباسهاى فاخر! ببینید، انسانهاى صالح و بزرگ را این‏طور تربیت می‌کردند. قلیان را مى‏برد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، مى‏دهد و مى‏گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او مى‏رود قلیان را درست می‌کند و مى‏آورد به میرزا جواد آقا مى‏دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس می‌کند. البته این هم که قلیان را به دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینى بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلى مى‏گوید که خواستم خودت قلیان را درست کنى، نه اینکه بدهى نوکرت درست کند! این، شکستن آن منِ متعرضِ فضولِ موجبِ شرک انسانى در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگ‏بینى و خودشگفتى و براى خود ارزش و مقامى در مقابل حق قائل شدن را از بین مى‏برد و او را وارد جاده‌ایى می‌کند و به مدارج کمالى مى‏رساند که مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود قبله اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار محل توجه اهل باطن و اهل معناست.

 

(نقل شده در دیدار با اقشار مختلف مردم در سی ام فروردین 1369)